فهرست مطالب

مجله پزشکی کوثر
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 48، تابستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/05/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مهدی صادق، سید جواد میر نجفی زاده، محمد جوان، یعقوب فتح الهی، علی جهانشاهی صفحه 83
    هدف
    در این تحقیق اهمیت گیرنده های نوع 2 گالانین طی اثرات مهاری LFS بر بروز تشنجهای ناشی از کیندلینگ الکتریکی مسیر پرفورنت مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    حیوانات با تحریک مسیر پرفورنت و با استفاده از پروتکل کیندلینگ سریع (6 تحریک روزانه) تحریک می شدند. LFS (600 پالس 1/0 میلی ثانیه با فرکانس 1 و شدت 50-150 میکروآمپر) بلافاصله پس از قطع تحریکات کیندلینگ اعمال می گردید. M871 (1 میکرومولار در موضع) آنتاگونیست اختصاصی گیرنده های نوع 2 گالانین، هر روز قبل از شروع پروتکل تحریک به داخل ژیروس دندانه دار تزریق می شد و مراحل رفتاری تشنج و مدت زمان تخلیه متعاقب ثبت می گردید. همچنین تغییرات بیان ژن گیرنده 2 گالانین در ناحیه ژیروس دندانه دار با استفاده از تکنیک Semi-quantitative RT-PCR در گروه های مختلف از حیوانات مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    تزریق M871 به داخل ژیروس دندانه دار اثرات مهاری LFS بر روند کیندلینگ را به طور معنی داری کاهش داد. نتایج semi-quantitative RT-PCR نشان داد که میزان mRNA گیرنده نوع 2 گالانین در ژیروس دندانه دار بعد از اکتساب کیندلینگ به صورت معنی داری کاهش می یابد در حالیکه اعمال LFS جلوی این کاهش را می گیرد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که فعال شدن گیرنده های گالانین بوسیله گالانین درونزاد نقش مهمی به عنوان واسطه بخشی از اثرات مهاری LFS بر تشنجات ناشی از کیندلینگ مسیر پرفورنت دارد. این نقش طی تشنجات کانونی عمدتا از طریق GalR1 و طی تشنجات عمومی از طریق GalR2 اعمال می شود.
    کلیدواژگان: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین، Semi، Quantitative RT، PCR، تشنج، گالانین، ژیروس دندانه دار
  • محمد امانی، علی نوروززاده، علیرضا عسگری، علی خوش باطن صفحه 95
    هدف
    مواجهه مداوم با سطوح پائین سرب باعث افزایش فشارخون در انسان و نمونه های حیوانی میگردد. فشارخون ناشی از سرب تا حدودی با افزایش تولید رادیکال های آزاد و عوامل اکسیدان نظیر ROS و کاهش نیتریک اکساید (NO) در دسترس ارتباط دارد. در این مطالعه تاثیر دریافت اسکوربیک اسید(ویتامین C) را بعنوان یک آنتی اکسیدان بر میزان متابولیتهای نیتریک اکساید و فشارخون سیستولی بدنبال مواجهه با سرب بررسی کردیم.
    مواد و روش ها
    موشهای صحرائی نر نژاد Wistar با وزن تقریبی 250-200 گرم در چهار گروه کنترل، گروه مصرف کننده استات سرب(ppm 100 در آب آشامیدنی)، گروه مصرف کننده استات سرب(ppm 100 در آب آشامیدنی) بعلاوه اسکوربیک اسید(یک گرم در لیتر آب آشامیدنی) و گروه مصرف کننده اسکوربیک اسید(یک گرم در لیتر آب آشامیدنی) تقسیم بندی شدند. اندازه گیری فشارخون سیستولی با استفاده از دستگاه اسفیگمومانومتر PE300 از ناحیه دم حیوان انجام گرفت.اندازه گیری میزان نیتریک اکساید سرم بصورت غیر مستقیم و از طریق اندازه گیری متابولیتهای پایدار آن یعنی نیترات و نیتریت کل (NOx) به روش اسپکتروفوتومتری و با استفاده از واکنش گریس (Griess) انجام گرفت.
    یافته ها
    پس از دوازده هفته مصرف استات سرب بطور معنی داری فشارخون سیستولی را نسبت به گروه کنترل افزایش داد. دریافت اسکوربیک اسید مانع از افزایش فشارخون سیستولی بدنبال مواجهه با سرب گردید بطوریکه اختلاف معنی داری نسبت به گروه کنترل وجود نداشت. میزان NOx سرم در گروه مصرف کننده استات سرب کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد، در حالیکه در گروه هایی که علاوه بر استات سرب اسکوربیک اسید نیز دریافت کرده بودند اختلاف معنی داری در میزان NOx سرم نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان میدهد که دریافت اسکوربیک اسید میتواند با مکانیسم جلوگیری از کاهش میزان NOx سرم مانع از افزایش فشارخون ناشی از سرب گردد،
    کلیدواژگان: اسکوربیک اسید، نیتریک اکساید، فشارخون، سرب
  • معصومه شمس قهفرخی، آتوسا رزاق پرست، محمدحسین یادگاری، مهدی رزاقی ابیانه صفحه 103
    زمینه و هدف

    در سالهای اخیر، عفونتهای سیستمیک قارچی که به وسیله مخمرهای بیماریزا ایجاد شده است، از مهمترین عوامل مرگ و میر بخصوص در بیماران بستری در بیمارستان بوده است و درمانهای ضد قارچی رایج با استفاده از داروهای متداول کاملا موثر نمی باشد. همچنین مطالعات دارویی دهه اخیر نشان می دهد که عوامل ضدقارچی بدست آمده از منابع طبیعی مانند گیاهان، دارای عوارض جانبی محدود و تاثیرات بسزایی می باشند. تحقیقات نشان می دهد که اشکال مختلفی از داروهای ضد قارچی ترکیبی مورد آزمایش قرار گرفته اند که در برابر برخی از قارچهای بیماریزا اثرات هم افزایی خوبی را نشان داده اند روش تحقیق: تحقیق حاضر به منظور تعیین حساسیت برخی از مخمرهای بیماریزا نسبت به عصاره آبی گیاه پیازبصورت جداگانه و در ترکیب با داروهای گروه آزول شامل فلوکونازول، ایتراکونازول وکتوکونازول در شرایط آزمایشگاهی برروی مخمرهای بیماریزا شامل کاندیدا آلبیکنس 5057 PTCC، کاندیدا دوبلینینسیس 36 CD، کریپتوکوکوس نئوفرمنس CNE1 و مالاسزیا فورفور MF1 انجام شد. روش رقیق سازی در محیط کشت مایع جهت ارزیابی فعالیت ضد قارچی ترکیبات مذکور در دو محیط کشت سابورودکستروز براث (برای همه قارچ ها به جز مالاسزیافورفور) و محیط دیکسون براث تغییریافته (فقط برای مالاسزیا فورفور) مورد استفاده قرار گرفت. مقادیر MIC و MFC برای هر یک از ترکیبات بر اساس شمارش تعداد کلنی های قارچی در مقایسه با گروه شاهد 1(به جای دارو سرم فیزیولوژی استریل اضافه گردید) و شاهد2(به جای دارو از بالاترین غاظت حلال استفاده شد) محاسبه شد

    یافته ها

    نتایج نشان داد که عصاره آبی گیاه پیاز و داروهای مذکور از طریق وابسته به غلظت قادر به مهار رشد عوامل قارچی می باشند؛ به طوری که میزان محدوده MIC داروی فلوکونازول برای کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا د ا بلینینسیس، کریپتوکوکوس نئوفرمنس و مالاسزیا فورفور به ترتیب برابر 256-1، 32-5/0، 64-5/0 و 128-1 میکروگرم در میلی لیتر تعیین گردید؛ میزان محدوده MIC داروی ایتراکونازول نیز به ترتیب برابر 16-5/0، 8-125/0، 32-125/0 و 64-1 میکروگرم در میلی لیتر محاسبه گردید. میزان محدوده MIC داروی کتوکونازول 64-5/0، 8-5/0، 64-25/0 و 32-5/0 میکروگرم در میلی لیتر تعیین گردید و میزان محدوده MIC عصاره پیاز نیز به ترتیب برابر 128-5/0،128-1،128-5/0، 128-4 میکروگرم در میلی لیتر تعیین گردید. بررسی تاثیر ترکیب داروها و عصاره نشان داد که فعالیت ضد قارچی در همه اشکال ترکیبی در مقایسه با شکل منفرد دارو و عصاره افزایش می یابد (05/0 P<).

    نتیجه گیری

    در نتیجه مطالعات نشان داد که تاثیر عصاره پیاز (در غلظت یکسان)بر روی کاندیدا آلبیکنس در مقایسه با فلوکونازول بیشتر است،همچنین عصاره پیاز و فلوکونازول دارای اثر یکسانی برروی مالاسزیا فورفور می باشند اما در کاندیدا دابلینینسیس و کریپتوکوکوس نئوفرمنس تاثیر فلوکونازول بیشتر از عصاره پیاز است.فعالیت پیاز در مقایسه با ایتراکونازول و کتوکونازول نیزپایین تر می باشد.ترکیب عصاره پیاز و داروهای آزولی بیشترین تاثیر را برروی مالاسزیافورفور دارد.

    کلیدواژگان: آلیوم سپا، فلوکونازول، ایتراکونازول، کتوکونازول، حساسیت ضد قارچی، اثرات هم افزایی داروها، مخمرهای بیماریزا
  • آزاده اسکندری، سید علیرضا مصباح نمین، محمدحسین یادگاری صفحه 115
    هدف
    شناسائی سریع گونه های مهم بیماریزای مخمری از جنس کاندیدا در نمونه های مبتلایان به کاندیدیازیس حاد با انجام یک بار روش PCR. و ارزیابی شیوع آنها
    روش بررسی
    ابتدا نمونه های استانداردی از گونه های مهم کاندیدائی (البیکنس،گلابراتا، تروپیکالیس و پاراپسیلوزیس) تهیه سپس DNA آنها استخراج گردید. با استفاده از PCR و تک جفت پرایمر ویژه ژن CHS1 قطعات متفاوتی تکثیر و به دست آمدند که هریک نمایندهای از یک گونه کاندیدائی بودند. پس از استاندارد کردن روش، تمام مراحل آزمایشات برای نمونه های بالینی مبتلا به کاندیدیازیس حاد به اجرا در آمد.
    یافته ها
    از بیماران مبتلاء به کاندید یازیس حاد 60 نمونه تهیه شد. بررسی های ژنوتایپی و فنوتایپی تایید نمود که 48 نمونه از آنها کاندیدا البیکنس، 4 نمونه کاندیدا تروپیکالیس، 2 نمونه کاندیدا پاراپسیلوزیس و 1 نمونه گلابراتا بودند. اما در مورد 5 نمونه باقیمانده که هیچ گونه باندی درروش PCR نداشتند مطالعات فنوتایپی مشخص کرد که 3 نمونه آنها مربوط به کاندیدا کروزه ای و2 مورد دیگر آن احتمالا نوع دیگری از کاندیدا مثل دابلی نینسیس بودند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه نشان داده شد که 83.3 درصد (55 از 60 نمونه) از نمونه های آلوده به عوامل کاندیدائی مذکور، قابل شناسائی با این روش هستند که 80 درصد آنها مربوط به کاندیدا البیکنس و مابقی مربوط به سه عامل مهم پاتوژن دیگر کاندیدائی است.
    با توجه به اهمیت تشخیص سریع و دقیق این عوامل توسط مراکز درمانی و آزمایشگاه های تشخیص طبی، پیشنهاد می شود قبل از مصرف دارو، غربالگری اولیه برای شناسائی دقیق عوامل پاتوژن و شایع کاندیدائی مثل کاندیدا آلبیکنس را در بیماران مبتلا به کاندیدیازیس حاد را در اولویت قرار داده از روش سریع، دقیق و کم هزینه ارائه شده استفاده کنند و نمونه های احتمالا" بسیار کم باقیمانده را با همان روش های مرسوم فنوتایپی مورد آنالیز قرار دهند. ناگفته نماند که در صورتی که مطالعه جامع تری با نمونه های بیشتری انجام شود اهمیت این امر به طور شایسته تری نمایان میگردد.
    کلیدواژگان: کاندیدا آلبیکنس، کاندید یازیس، گونه های کاندیدایی، تشخیص سریع، PCR
  • تورج روشن ضمیر، فاطمه قسامی، سیدعلی علوی، نوشین میرخشتی، لیلا انصاری صفحه 125
    هدف
    در میان عوارض دیررس مصدومین گاز خردل (SM)، مشکلات ریوی من جمله برونشیت مزمن و فیبروز ریوی مهمترین علت ناتوانی بلندمدت در بیماران می باشد. کلشی سین دارای اثرات ضد التهابی بوده و در فیبروز ریوی ناشی از سایر علل کاربرد داشته است. براین اساس و با توجه به نقش استرس اکسیداتیو در پاتوژنز برونشیت مزمن و فیبروز ریوی، در این مطالعه به بررسی اثر درمانی کلشی سین در عوارض دیررس SM و نقش استرس اکسیداتیو در مکانیسم اثر آن در مدل حیوانی پرداختیم.
    مواد و روش ها
    یک ماه پس از مواجهه موشهای سوری نر با SM، یک گروه شش تایی به عنوان گروه مداخله و یک گروه 6 تایی به عنوان شاهد مثبت انتخاب شد. پس از sacrifice و نمونه گیری از موشها، شاخصهای التهاب و فیبروز ریوی و استرس اکسیداتیو در گروه مداخله با گروه شاهد مثبت مقایسه شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشاندهنده کاهش درصد فضای الوئولی ریه و ویتامین C و کاتالاز سرمی و افزایش ارتشاح لنفوسیتها و هیدروکسی پرولین بافتی و افزایش مقدار H2O2 سرمی در گروه شاهد مثبت در مقایسه با شاهد منفی بود. در گروه مداخله افزایش ویتامین C و کاتالاز سرمی و کاهش هیدروکسی پرولین بافتی و H2O2 سرمی نسبت به گروه شاهد مثبت مشاهده گردید. علاوه بر این در سایر موارد تفاوت معناداری بدست نیامد.
    نتیجه گیری
    کلشی سین به واسطه کاهش التهاب و استرس اکسیداتیو ناشی از گاز خردل می تواند در کاهش عوارض دیررس ریوی گاز خردل موثر باشد.
    کلیدواژگان: گاز خردل، استرس اکسیداتیو، کلشی سین، عوارض دیررس ریوی
  • یونس پناهی، طوبی غضنفری، سید مسعود داوودی، محمدرضا سروش، محمد مهدی نقی زاده، بهروز اسدی صفحه 133
    هدف
    سولفورموستارد (خردل گوگردی) از عوامل شیمیایی است که باعث مشکلات پوستی دراز مدت و ضایعات خارش دار در مجروحین مواجه یافته می شود. این عامل شیمیایی همچنین می تواند دستگاه ایمنی افراد مواجه یافته را درگیر کرده و باعث تضعیف آن گردد. این مطالعه جهت ارزیابی تاثیرات دراز مدت این سولفورموستارد (عامل) را بر روی درصد سلول های T-helper و T-cytotoxic افراد مواجه یافته و نیز ارتباط خارش آنان با مقدار درصد سلول های فوق طراحی شد.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه کوهورت 36 نفر از افراد مذکر مواجه یافته با گاز سولفور موستارد پس از 20 سال مواجه و 26 نفر از افراد مذکر با ضایعات خارش دار پوستی بدون مواجه با عامل شیمیایی بعنوان شاهد در هر گروه بصورت تصادفی وارد مطالعه شدند.. ارزیابی شدت خارش توسط Pruritus score انجام گردید. جهت بررسی مقدار درصد های سلول های T-helper و T-cytotoxic از فلوسایتومتری بوسیله آنتی بادی های مونوکلونال آنتی CD3، آنتی CD4 و آنتی CD8 بهره گرفته شد.
    یافته ها
    بین میانگین درصد سلول های T-helper و T-cytotoxic در گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معنی داری ملاحظه نگردید (به ترتیب 925/0 = p و 816/0 = p) و بین شدت خارش و نسبت CD4/CD8 در هر دو گروه مورد و شاهد رابطه آماری معنی داری یافت نگردید (به ترتیب920/0 = p و 977/0 = p).
    نتیجه گیری
    میزان CD مارکرهای مرتبط با لنفوسیت های T-helper و T-cytotoxic در جانبازان شیمیایی مواجه یافته با گاز سولفور موستارد که مشکل پوستی مزمن دارند پس ار 20 سال از گذشت مواجه، مشابه با بیماران خارش دار غیرشیمیایی است و درصد و نسبت CD4 و CD8 تاثیری دراین خارش و شدت آن ندارد
    کلیدواژگان: مصدومین شیمیایی، سولفور موستارد، سلول های T، helper، سلول های T
  • مجید شهرتی، سیدمسعود داوودی، بردیا صدر، سعید کشاورز، وحید الماسی، سمیرا رحیمیان صفحه 141
    هدف
    مقایسه میزان اریتم و ملانین پوست در جانبازان شیمیایی با سابقه تماس با سولفورموستارد و افراد سالم، به منظور دستیابی به یک معیار عینی (Objective) جهت تشخیص و درمان عوارض جلدی بیماران مواجه شده با سولفورموستارد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی تحلیلی جامعه مورد بررسی شامل چهار گروه (گروه اول: بیماران شیمیایی با ضایعه پوستی] 87 نفر [، گروه دوم: بیماران شیمیایی بدون ضایعه پوستی] 71 نفر [، گروه سوم: بیماران غیر شیمیایی که از خارش و خشکی پوست شاکی هستند] 77 نفر [و گروه چهارم: 74 نفر از افراد سالم) بود. مقادیر اریتم و ملانین پوست در نواحی کف هر دو دست، پشت هر دو دست، پیشانی و ناحیه سوپرا استرنال، به وسیله ردیاب Mexameter MX18 طبق دستورالعمل دستگاه، اندازه گیری و ثبت شدند و با استفاده از آزمون های T، ANOVA، Mann-Whitney و Kruskal wallis و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در گروه اول، مقادیر اریتم پشت دست چپ، اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف دست راست به صورت معنی داری از گروه دوم پایین تر بود. همچنین در گروه اول مقادیر اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری از گروه 3 پایین تر بود و مقادیر ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه چهارم بالاتر بود. گروه های 2 و 3 در هیچ یک از معیارهای اندازه گیری شده با هم اختلاف معنی داری نداشتند. در گروه 2 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه 3 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست، ملانین پیشانی و ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه های مورد مطالعه با افزایش سن، میزان ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری کاهش می یافت. در گروه 2 و 3 با افزایش سن میزان ملانین سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری افزایش می یافت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه در حال حاضر نمی توان یک معیار عینی (Objective) قطعی جهت تعیین ارتباط علائم پوستی بیمار با سابقه مواجهه با سولفورموستارد تعریف کرد. در نواحی مورد بررسی، مواجهه با خردل موجب افزایش مقادیر مورد اندازه گیری شده است که این افزایش نسبت به افراد نرمال (گروه4) معنی دار است ولی نسبت به افراد غیر شیمیایی (گروه3) معنی دار نمی باشد. در مجموع انجام مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن سایر عوامل تاثیرگذار مانند شغل مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: ملانین پوست، اریتم پوست، خشکی پوست
  • راضیه فلاح، صدیقه اخوان کرباسی صفحه 147
    هدف
    تشنج تب شایع ترین فرم تشنج کودکان است. هدف از این مطالعه بررسی میزان تکرار تشنج با و بدون تب پس از اولین تشنج تب و ارتباط آن با یافته های پاراکلینیکی اولین تشنج تب می باشد.
    مواد و روش ها
    دریک مطالعه توصیفی آینده نگر، 139 کودک بستری شده از فروردین 83 لغایت مهر 84 به علت اولین تشنج تب، از نظرتکرار تشنج و ارتباط آن با سطح سرمی سدیم، پتاسیم، کلسیم، قند خون، هموگلوبین، MCV و تعداد WBC بررسی شدند.
    یافته ها
    76پسر و63دختر بامیانگین سنی21/1 ± 03/2 سال برای5/5 ± 1/25 ماه بررسی شدند. تیپ تشنج در 33 % کمپلکس بود. 4/37 درصد عودتشنج تب داشتند که میانگین زمان عود 9/5 ± 7/6 ماه بود و 88% از آنها تاپایان سال اول رخ داد و بعد از دو سال عودی دیده نشد.4/6 درصد تشنج بدون تب بعدی داشتندکه میانگین زمان بروز آن 4/9 ± 8/7 ماه بود. کودکان زیر یک سال و افراد با هموگلوبین پایین تر، میزان عود تشنج تب بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    ازریسک فاکتورهای موثر بر عود تشنج تب در این مطالعه، آنمی می باشد شاید بتوان با درمان و پیشگیری ازکم خونی، ریسک تشنج تب بعدی را کاهش داد.
    کلیدواژگان: تشنج تب، اولین تشنج تب، عود تشنج تب، یافته های پاراکلینیکی
  • مرضیه لک، محمد جواد فروزانمهر، فرزانه دودانگه صفحه 153
    مقدمه
    معرفی درد بعنوان پنجمین علامت حیاتی از طرف کمیته مشترک ارزیابی ارگانهای بهداشتی اهمیت انتخاب بهترین روش دردزدایی برای یکی از شدیدترین دردهایی که یک زن در طول عمر خود تجربه می کند یعنی درد زایمان را نشان می دهد. در این مطالعه ما بر آن شدیم تا عوارض، نتایج و قدرت دردزدایی بیهوشی اپی دورال و اسپاینال را برای زایمان طبیعی بررسی کنیم.
    روش ها و ابزارها: در یک کارآزمایی بالینی 75 کاندید سالم زایمان واژینال که زایمان اول خود را تجربه می کردند بصورت متوالی انتخاب شدند. مادران به 3 گروه مساوی بیهوشی اپی دورال، اسپاینال و کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری درد، ارام بخشی و بلوک حرکتی اندام تحتانی به ترتیب از Visual analogue scale (VAS) و Ramsay Scale و Modified Bromage Scale (MBS) استفاده شد. تهوع، استفراغ، خارش، افت فشارخون، احتباس ادرار، سردرد و کمردرد، نیاز به سزارین یا استفاده از ابزار و طول مدت فاز فعال و ثانوی زایمان ثبت شد.
    نتایج
    بیهوشی اپی دورال و اسپاینال از نظر قدرت دردزدایی و بیحسی مشابه هم بودند. احتمال عوارض نیز بین گروه ها تفاوتی نشان نداد مگر مقدار بالاتر خارش در بیهوشی اسپاینال (001/0 P<). برخلاف فاز فعال زایمان فاز ثانوی زایمان در بیهوشی اپی دورال در مقایسه دو گروه دیگر طولانی تر بود (009/0 P=).
    نتیجه گیری
    بیهوشی اسپاینال قدرت دردزدایی و بیحسی قابل مقایسه ای با بیهوشی اپی دورال نشان داد بدون این که فاز ثانوی زایمان را افزایش دهد یا نیاز به استفاده از ابزار را افزایش دهد.
    کلیدواژگان: زایمان واژینال، بیهوشی اپی دورال، بیهوشی اسپاینال، درد
  • زهرا جعفری، حسن عشایری، پریچهر احمدی، مسعود متصدی زرندی، سعید ملایری صفحه 163
    مقدمه
    " نوروپاتی شنوایی " اختلالی است که با عدم ثبت یا نتیجه غیر طبیعی پاسخ شنوایی ساقه مغز در کنار حفظ عملکرد سلول های مویی حلزون تشخیص داده می شود. توانایی درک گفتار این بیماران با آستانه های شنوایی رفتاری آنها همخوانی نداشته و علت آن نقص در پردازش مشخصات زمانی محرک و ناهمزمانی فعالیت عصب شنوایی گزارش شده است.
    معرفی مورد: بیماران، دو دختر جوان 19 و 20 ساله بودند که در خانواده و فامیل آنها سابقه کم شنوایی و مشکلات زبان و گفتار و همچنین ابتلا به هیچ بیماری ارثی یا مزمنی وجود نداشت. برای تایید وجود نوروپاتی شنوایی در این بیماران، به نتایج آزمایش های شنوایی رفتاری، الکتروآکوستیک و پاسخ های برانگیخته شنوایی استناد شد. معاینه عصب شناختی و ارزیابی بینایی و حسی- پیکری بیماران با وجود گذشت چند سال از بیماری آنها، مشکل حسی- حرکتی همراهی را نشان نداد. نتیجه تصویربرداری رزونانس مغناطیسی بیماران نیز طبیعی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مجموعه آزمایش های انجام شده که کاهش شدید توانایی درک گفتار در اثر آسیب عصب هشت مغزی بدون وجود دیگر اختلالات عصبی همراه را نشان می دهد، شاید بتوان این بیماران را دو نمونه نادر از نوروپاتی شنوایی صرف معرفی نمود.
    کلیدواژگان: نوروپاتی شنوایی، درک گفتار، گسیل های صوتی، گوشی، پاسخ های برانگیخته شنوایی